Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هر چه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

«شهید» همان ستاره‌ خاک‌نشین همیشه‌ بیدار شب‌های خون و آتش که تا لمس شعله‌های بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگی‌اش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند.

حالا می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

۵۰۲۸/ تبرک لحظاتمان با شهید مصطفى کردیان

ولا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون (آیه 153البقره )

و آن کسى را که در راه خدا کشته شد، مرده مپندارید بلکه او زنده ابدى است ولیکن همه شما این حقیقت را نخواهید یافت.

با سلام و درود بر صاحب‌الزمان(عج) و نایب بر حقش پیر جماران و با سلام و درود بر خانواده محترم شهدا و معلولین و مجروحین و شفاى عاجل براى آنها و سلام و درود بر رزمندگان اسلام وصیت‌نامه خود را شروع می‌کنم.

در این لحظه‌اى که عازم جبهه حق علیه باطل هستم احساس می‌کنم من را به زندگى جدیدى می‌برند و تازه از مادر متولد شده‌ام احساس مى کنم که روحم از بدنم جدا مى‌شود و به ملکوت اعلى  پرواز می‌کند.

و با توجه به فرموده پیامبر(ص) که می‌فرماید هر مسلمان باید وصیت‌نامه‌اش همراهش باشد وظیفه خود دانستم وصیت‌نامه‌ام را بنویسم.

البته نمی‌خواهم صحبت‌هاى تکرارى را تکرار کنم می‌خواهم بگویم ما که شهید می‌شویم به خاطر رضاى خدا و اسلام و حفظ آب و خاک و ناموسمان است، این را باید بدانیم که دیگران شهید شدند تا امروز زنده باشد و صداى اسلام را به گوش جهانیان برسانند، پس این وظیفه کیست که بعد از آنها نداى اسلام را به گوش جهانیان و چگونه برساند. 

این وظیفه ماست که با شهید شدن و ریخته شدن خون ناقابل‌مان براى اسلام و نداى دین را به گوش جهانیان برسانیم.

از هر قطره خون شهیدان است که هزاران جوان رشید به پا خاسته و خونشان به جوش می‌آید و با پرچم اسلام و نداى الله‌اکبر به طرف کاخ ستمگران هجوم می‌برند و کاخ آنها را بر سرشان ویران می‌کنند و آنها را به خاک و خون می‌کشانند و پرچم الله‌اکبر را بر سر کاخ آنها برافراشته نگه می‌دارند.

و به فرموده امام "ملتى که شهادت دارد اسارت ندارد" امتی که شهادت را قبول کرده است دیگر به اسارت جهانخواران درنمی‌آید.

باید به استعمارگران شرق و غرب بگوییم اگر خون ما را بریزند نمی‌توانند ضربه‌اى به اسلام وارد کنند، این را بدانند از هر قطره خون ما که به زمین می‌ریزد هزاران جوان رشید به پا خاسته و نمی‌گذارند راه ما پایان یابد و پرچم اسلام به زمین بیفتد.

هر لحظه که یکى از جوانان ما به شهادت مى‌رسند ضربه محکمى بر پیکر ابرجنایتکاران شرق و غرب وارد می‌آید، به آنها می‌گوییم ما عهد و پیمان بسته‌ایم که تا خون در رگ ماست خمینى رهبر ماست و نمی‌گذاریم ضربه‌اى به اسلام وارد آید.

و اى امت اسلامى! این ابرقدرت‌ها مرگ و شکست خود را از زمانی که امام عزیز وارد ایران شد دانستند و آن موقع به بعد اینها دچار توطئه شدند و الحمدلله با کمک خداوند هر بار با شکستى سخت مواجه شدند.

دشمنان این را بدانند مگر از روى نعش مردم ایران بگذرند که یک وجب از خاک کشور اسلامى تحت اشغال داشته باشد.

از شما جوانان مسلمان ایران می‌خواهم هرگز جبهه‌ها را خالى نکنید و امام را تنها نگذارید و هیچ موقع امام را از یاد نبرید، خدایا خدایا تا انقلاب مهدى امام عزیز ما را نگهدار که این امانت مهم را به دست صاحب اصلی‌اش بدهد.

و در اینجا چند کلمه‌اى با خانواده‌ام صحبت دارم، خدمت همسرم سلام مى رسانم، حلالم کنید، از شما می‌خواهم فرزندانم را طورى تربیت کنید که ادامه‌دهنده راه شهیدان و اسلام باشند.

از فرزندانم می‌خواهم ادامه‌دهنده راه شهدا باشید، امام و روحانیت را تنها نگذارید، از مادرتان خوب مواظبت کنید مبادا او را اذیت و آزار دهید، درستان را خوب بخوانید و نداى مستضعفان را به گوش جهانیان برسانید. نماز و شرکت در جلسات مذهبى از یادتان نرود.

پایان پیام/ ۸۹۰۰۱

منبع: فارس

کلیدواژه: دفاع از اسلام صاحب الزمان گوش جهانیان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۲۷۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...

مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!

من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.

ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!

مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.

توضیح این ادعا چنین است؛

۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.

این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " می‌باید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می‌آئیم و حرف‌هایمان ‌را می‌زنیم. هیچ کس هم مجبور نیست‌ منطق ما را بپذیرد."

و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."

۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .

اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»

در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود،  ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.

۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.

اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.

آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ‌ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمی‌کشد که بافت فرسوده می‌شود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.

مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم  را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.

امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم‌!

بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.

۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر  بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا  ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.

او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت"  و نقد "ارباب دیانت".

استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمی‌کنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."

۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.

او چنین میگفت :

"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت‌های آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند. تبعیض‌ها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید می‌کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."

استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت‌ میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقده‌های روانی است و عقده‌های روانی تولید انفجار خواهد کرد!"

شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»

بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟

 

دیگر خبرها

  • دوست داشت گمنام باشد و حالا یک قطعه پلاک از او باقی مانده است
  • دوست داشت گمنام باشد و حالا یک قطعه پلاک از او باقی مانده
  • یادواره‌های شهدا، دشمن‌ستیزی را در دلها زنده نگه می‌دارد
  • پوستر ویژه سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری (ره)
  • افشای کینه شاه از قم
  • دستور ساواک برای بازرسی از عروس امام
  • وعده صادق ضربه مهلکی به غرب‌گراهای داخلی بود!
  • اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
  • مطهری امام
  • انتقال نافرجام «شروین بزرگ» به پرسپولیس، سرخ ها را نقره داغ کرد!